به چهارراه که رسید چراغ قرمز شد. پا را گذاشت روی گاز و با سرعت زیاد رد شد. روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود: لبیک یا حسین علیهالسلام"
معصومه آباد زنده ماند تا به جهانیان اثبات کند، یک ژنرال خمینی هیچگاه و تحت هیچ شرایطی از نجابت، دین، ارزشها و خاک وطنش نمیگذرد.
معصومه آباد زنده ماند تا فریاد غیرت مردان ایرانی حتی در بندهای اسارت هم به گوش جهانیان برسد.
معصومه آباد زنده ماند تا دختران و زنان ایرانی در امنیت و آرامش کامل و با صدای بلند فریاد بزنند: ما زندهایم."
گلمحمد در ابتدای داستان یک چادرنشین معمولی بیشتر نبود ولی سطر به سطر در نظرم بزرگ و بزرگتر شد. عشق را در کلام و نگاه مارال و گلمحمد و حتی زیور با تمام وجود حس کردم و ده جلد با تمام افراد داستان زندگی کردم، عشق ورزیدم، حسادت کردم، متنفر شدم، خندیدم و گاه گریه کردم...
به کدامین میوه ممنوعه گاز زدهام که سالها و فرسنگها از تو دور افتادهام!؟
حال که اینگونه بودنم مایه سرافکندگی توست
شاید روز مرگم سربلند باشی
در مقابل آنهایی که کوتاه فکر میکنند
گریههایت را نیز
برای آن روز نگه دار
اما...
روزگاری باز خواهم گشت
با اندیشههایم
روزگاری که اندیشههایم با وزنههای پست دنیایی سنجش نشوند...
به کجا پناه ببرم که بوی تو را نداشته باشد و صدای قدمهایت را...
در کشورهای غربی وقتی یک دختر و پسر به هم علاقمند شده و تصمیم به ازدواج میگیرند، در صورت رابطه داشتن با پدر و مادر، ابتدا طرف مقابل را به خانواده معرفی کرده و در غیر این صورت بدون اطلاع خانوادهها مبادرت به ازدواج میکنند.
اما اینجا ایران است با خانوادههایی سنتی و مقید به رسومی خاص، جایی که یک پسر و دختر به ندرت میتوانند بدون کسب رضایت پدر و مادرشان ازدواج کرده و طعم واقعی خوشبختی را بچشند. به عبارتی میتوان گفت بر خلاف کشورهای غربی ازدواج در کشور ما پیوند دو نفر، یعنی فقط دختر و پسر نیست بلکه پیوند دو خانواده است با مزیتها و مشکلات خاص خودش.
در گذشته مشکلات چندانی در راستای مخالفت خانوادهها وجود نداشت، چرا که انتخاب اولیه توسط خانواده پسر انجام گرفته و پسر در مرحله بعدی به این ازدواج رضایت میداد اما در زمان کنونی که انتخاب اولیه پسر و دختر رواج بیشتری یافته، این مساله به یکی از معضلات جدی برخی از خانوادههای ایرانی تبدیل شده است.
وقتی پسر و دختر یکدیگر را انتخاب میکنند و با اشتیاق فراوان با خانوادهها در میان میگذارند، با مخالفت شدید و گاهی بیدلیل آنها روبرو میشوند. برخی از آنها اگر انتخابشان عقلانی و منطقی باشد نه فقط از روی احساسات زودگذر، بارها و بارها و حتی سالها تلاش میکنند تا بالاخره رضایت آنها را بدست آورند و برخی علیرغم مخالفت والدین اقدام به ازدواج میکنند.
طبق آموزههای اسلام رضایت والدین پسر شرط صحت ازدواج نیست و برای دختر نیز تنها اذن پدر یا جد پدری- تا زمانی که مخالفت بدون دلیل شرعی و عقلی نباشد- لازم است اما در نظر گرفتن حرمت والدین به لحاظ شرعی و عرفی، همچنین وابستگیهای عاطفی و گاهی مالی باعث میشود آنها برای کسب رضایت والدین هر دو طرف، تا آنجایی که میتوانند تلاش کنند.
مخالفت والدین در برخی موارد منطقی است؛ در مواردی که پسر و دختر چشمشان را به روی همه ملاکهای شرعی، عقلی، عرفی و... بسته و تنها از روی عشق و احساس تصمیم گرفتهاند. البته در برخی موارد نیز والدین به خاطر تعصبات بیمورد، خودخواهی و آرزوهای بیجا و افراط در احساس مسئولیت نسبت به فرزندشان با انتخاب مناسب و شایسته او مخالفت میکنند.
برای حل این مشکل لازم است هر دو طرف در محیطی صمیمی و منطقی با هم به گفتگو پرداخته و دلایل یکدیگر را بشنوند، آنگاه به دور از هر گونه تعصب و احساس تصمیم گرفته و سعی کنند این تصمیمگیری کمترین تنش را بین طرفین داشته باشد تا بتوانند خوشبختی واقعی را احساس کنند.
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
حق نداری بگویی دوستت دارم،
تو که هیچگاه نوازشگر اشکهایم نبودهای...
بیشتر شما با شنیدن عنوان "دختر شایسته" به یاد مسابقه بین المللی زیبایی به نام "دوشیزه دنیا یا Miss World"خواهید افتاد که هر ساله با شعار "زیبایی هدفمند" برگزار میشود. مسابقهای که به ادعای برگزار کنندگانشعلاوه بر زیبایی ظاهری، معیارهایی مانند شخصیت، هوش، روابط اجتماعی، حضور ذهن و حاضر جوابی، تواناییهای ورزشی، معلومات عمومی و همچنین مهارتها و استعدادهای ویژه هر یک از شرکتکنندگان مورد توجه قرار میگیرد، سپس یک نفر به عنوان دختر شایسته آن سال معرفی میشود. این عنوان علاوه بر جوایز نقدی، شهرت و محبوبیت(!) جهانی برای وی به ارمغان خواهد آورد.
شاید شما هم بارها با اشتیاق این مسابقات را از طریق تلویزیون یا سایر رسانهها دنبال کرده و علاقمند به دیدن این اسطورههای زیبایی باشید و شاید بارها با دیدن این مسابقات با خود فکر کردهاید که آیا این انتخاب به واقع شایسته چنین فردی بوده است!؟
این مسابقات اگر چه در سراسر دنیا دارای طرفداران زیادی است، منتقدان و معترضان بسیاری هم دارد. حتی برگزاری مسابقهای با عنوان بانوی شایسته جهان اسلام و با ملاک اصلی پایبندی به آموزههای اسلامی نیز نتوانسته منتقدان اینگونه رقابتها را قانع کند. چرا که آنها معتقدند؛ این رقابتها نگاهی ابزاری به زن داشته و جایگاه او را تا حد یک شیء زیبا پایین میآورد و اگر چنین نیست و دستاندرکاران انگیزههای به حق و راستینی دارند، چرا هیچ گاه پسرها را وارد اینچنین عرصههای رقابتی نمیکنند!؟
اما به راستی ملاک و معیار برتری چیست!؟ چشم و ابروی دلربا، اندام زیبا، تحصیلات بالای دانشگاهی، جایگاه شغلی مناسب، فعالیتهای اجتماعی، سیاسی یا ورزشی و...!؟
شاید هر کدام از اینها ملاکهایی باشند که در یک مقطع زمانی باعث برتری فردی بر فرد دیگر؛ چه دختر و چه پسر شود اما ملاکهای اصلی و پایدار نیستند و با گذر زمان، ارزش و اهمیت آنها از بین رفته یا در سراشیبی نزول قرار خواهد گرفت. به عنوان مثال زیباییهای ظاهری حتی به کمک تکنولوژی روز دنیا هم چند صباحی بیشتر دوام نخواهد داشت.
به طور یقین ملاکهای برتری را کسی بهتر میداند که از نگاهی فراتر به انسان، ابعاد وجودی و استعدادهایش مینگرد و در این زمینه تفاوتی بین زن و مرد قائل نمیشود. خداوند علاوه بر ملاک اصلی تقوا، ملاکهای دیگری را نیز از جمله؛ اسلام، ایمان، اطاعت فرمان او، صداقت، صبر، خشوع، انفاق، روزهداری، پاکدامنی و زیاد یاد کردن وی برشمرده.*
با آراسته شدن به این معیارهای راستین به عنوان انسانی شایسته و محبوب شناخته خواهیم شد؛ برای همیشه نه برای یک سال یا مقطع زمانی مشخص...
* احزاب/35
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
Design By : Pichak |