گاهِ رهایی
اگر این همه مشتاقانه منتظر تو نشسته بودم؛
حتما تا به حال آمده بودی!!!
نوشته شده در شنبه 90/5/8ساعت
12:20 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
بمان.
بدون تو آرامش ندارم...
نوشته شده در چهارشنبه 90/5/5ساعت
9:56 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
موبایلت بعد از چندین روز، هنوز هم شارژ دارد.
اما خودت...
نوشته شده در سه شنبه 90/5/4ساعت
12:13 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
عشق از پشت نم پنجره هم پیدا بود...
نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت
1:8 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
میگوید: سرابم، دل نبند.
باور نمیکند که تمام حقیقت است برای من.
نوشته شده در سه شنبه 90/4/14ساعت
12:24 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
در حال احتضارم،
بیا بر بالینم یاسین بخوان...
نوشته شده در یکشنبه 90/4/5ساعت
11:50 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
اخمهایش را در هم کشید، تلویزیون را خاموش کرد و خیره ماند به صفحه سیاه. دستش را گذاشت زیر چانهاش، لبهایش را داد جلو و گفت: شنیدی!؟ وعدهگاهمون رو مینگذاری کردن.
دستم را انداختم دور گردنش. نگاهش کردم. آهسته توی گوشش گفتم: هیچ چیزی نمیتونه مانع عشق ما بشه، حتی مین...
نوشته شده در پنج شنبه 90/4/2ساعت
12:39 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
بالاتر از سکوتم آرزوست!
نوشته شده در چهارشنبه 90/4/1ساعت
11:25 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
درماندهام،
غصههای "تو" را کجای دلم بگذارم!؟
و درماندهتر وقتی،
"تو" مصداقهای بسیار داری...
نوشته شده در یکشنبه 90/3/29ساعت
2:43 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
دوری که؛
از "تو" شروع و به "تو" نیز ختم شود...
نوشته شده در پنج شنبه 90/3/26ساعت
3:45 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
Design By : Pichak |