گاهِ رهایی
در کشورهای غربی وقتی یک دختر و پسر به هم علاقمند شده و تصمیم به ازدواج میگیرند، در صورت رابطه داشتن با پدر و مادر، ابتدا طرف مقابل را به خانواده معرفی کرده و در غیر این صورت بدون اطلاع خانوادهها مبادرت به ازدواج میکنند.
اما اینجا ایران است با خانوادههایی سنتی و مقید به رسومی خاص، جایی که یک پسر و دختر به ندرت میتوانند بدون کسب رضایت پدر و مادرشان ازدواج کرده و طعم واقعی خوشبختی را بچشند. به عبارتی میتوان گفت بر خلاف کشورهای غربی ازدواج در کشور ما پیوند دو نفر، یعنی فقط دختر و پسر نیست بلکه پیوند دو خانواده است با مزیتها و مشکلات خاص خودش.
در گذشته مشکلات چندانی در راستای مخالفت خانوادهها وجود نداشت، چرا که انتخاب اولیه توسط خانواده پسر انجام گرفته و پسر در مرحله بعدی به این ازدواج رضایت میداد اما در زمان کنونی که انتخاب اولیه پسر و دختر رواج بیشتری یافته، این مساله به یکی از معضلات جدی برخی از خانوادههای ایرانی تبدیل شده است.
وقتی پسر و دختر یکدیگر را انتخاب میکنند و با اشتیاق فراوان با خانوادهها در میان میگذارند، با مخالفت شدید و گاهی بیدلیل آنها روبرو میشوند. برخی از آنها اگر انتخابشان عقلانی و منطقی باشد نه فقط از روی احساسات زودگذر، بارها و بارها و حتی سالها تلاش میکنند تا بالاخره رضایت آنها را بدست آورند و برخی علیرغم مخالفت والدین اقدام به ازدواج میکنند.
طبق آموزههای اسلام رضایت والدین پسر شرط صحت ازدواج نیست و برای دختر نیز تنها اذن پدر یا جد پدری- تا زمانی که مخالفت بدون دلیل شرعی و عقلی نباشد- لازم است اما در نظر گرفتن حرمت والدین به لحاظ شرعی و عرفی، همچنین وابستگیهای عاطفی و گاهی مالی باعث میشود آنها برای کسب رضایت والدین هر دو طرف، تا آنجایی که میتوانند تلاش کنند.
مخالفت والدین در برخی موارد منطقی است؛ در مواردی که پسر و دختر چشمشان را به روی همه ملاکهای شرعی، عقلی، عرفی و... بسته و تنها از روی عشق و احساس تصمیم گرفتهاند. البته در برخی موارد نیز والدین به خاطر تعصبات بیمورد، خودخواهی و آرزوهای بیجا و افراط در احساس مسئولیت نسبت به فرزندشان با انتخاب مناسب و شایسته او مخالفت میکنند.
برای حل این مشکل لازم است هر دو طرف در محیطی صمیمی و منطقی با هم به گفتگو پرداخته و دلایل یکدیگر را بشنوند، آنگاه به دور از هر گونه تعصب و احساس تصمیم گرفته و سعی کنند این تصمیمگیری کمترین تنش را بین طرفین داشته باشد تا بتوانند خوشبختی واقعی را احساس کنند.
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
حق نداری بگویی دوستت دارم،
تو که هیچگاه نوازشگر اشکهایم نبودهای...
بیشتر شما با شنیدن عنوان "دختر شایسته" به یاد مسابقه بین المللی زیبایی به نام "دوشیزه دنیا یا Miss World"خواهید افتاد که هر ساله با شعار "زیبایی هدفمند" برگزار میشود. مسابقهای که به ادعای برگزار کنندگانشعلاوه بر زیبایی ظاهری، معیارهایی مانند شخصیت، هوش، روابط اجتماعی، حضور ذهن و حاضر جوابی، تواناییهای ورزشی، معلومات عمومی و همچنین مهارتها و استعدادهای ویژه هر یک از شرکتکنندگان مورد توجه قرار میگیرد، سپس یک نفر به عنوان دختر شایسته آن سال معرفی میشود. این عنوان علاوه بر جوایز نقدی، شهرت و محبوبیت(!) جهانی برای وی به ارمغان خواهد آورد.
شاید شما هم بارها با اشتیاق این مسابقات را از طریق تلویزیون یا سایر رسانهها دنبال کرده و علاقمند به دیدن این اسطورههای زیبایی باشید و شاید بارها با دیدن این مسابقات با خود فکر کردهاید که آیا این انتخاب به واقع شایسته چنین فردی بوده است!؟
این مسابقات اگر چه در سراسر دنیا دارای طرفداران زیادی است، منتقدان و معترضان بسیاری هم دارد. حتی برگزاری مسابقهای با عنوان بانوی شایسته جهان اسلام و با ملاک اصلی پایبندی به آموزههای اسلامی نیز نتوانسته منتقدان اینگونه رقابتها را قانع کند. چرا که آنها معتقدند؛ این رقابتها نگاهی ابزاری به زن داشته و جایگاه او را تا حد یک شیء زیبا پایین میآورد و اگر چنین نیست و دستاندرکاران انگیزههای به حق و راستینی دارند، چرا هیچ گاه پسرها را وارد اینچنین عرصههای رقابتی نمیکنند!؟
اما به راستی ملاک و معیار برتری چیست!؟ چشم و ابروی دلربا، اندام زیبا، تحصیلات بالای دانشگاهی، جایگاه شغلی مناسب، فعالیتهای اجتماعی، سیاسی یا ورزشی و...!؟
شاید هر کدام از اینها ملاکهایی باشند که در یک مقطع زمانی باعث برتری فردی بر فرد دیگر؛ چه دختر و چه پسر شود اما ملاکهای اصلی و پایدار نیستند و با گذر زمان، ارزش و اهمیت آنها از بین رفته یا در سراشیبی نزول قرار خواهد گرفت. به عنوان مثال زیباییهای ظاهری حتی به کمک تکنولوژی روز دنیا هم چند صباحی بیشتر دوام نخواهد داشت.
به طور یقین ملاکهای برتری را کسی بهتر میداند که از نگاهی فراتر به انسان، ابعاد وجودی و استعدادهایش مینگرد و در این زمینه تفاوتی بین زن و مرد قائل نمیشود. خداوند علاوه بر ملاک اصلی تقوا، ملاکهای دیگری را نیز از جمله؛ اسلام، ایمان، اطاعت فرمان او، صداقت، صبر، خشوع، انفاق، روزهداری، پاکدامنی و زیاد یاد کردن وی برشمرده.*
با آراسته شدن به این معیارهای راستین به عنوان انسانی شایسته و محبوب شناخته خواهیم شد؛ برای همیشه نه برای یک سال یا مقطع زمانی مشخص...
* احزاب/35
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
عده اندکی از مردم حاضر میشوند چک سفید امضاء به دست کسی دهند، البته انجام این کار از دو حال خارج نیست؛ یا به طرف مقابلشان اعتماد کامل دارند یا خیلی از مرحله پرت هستند. به هر جهت این ریسک بزرگ مالی در صورتی که منجر به شکست شود، به نحوی قابل جبران خواهد بود اما آیا وقتی پای زندگی شخصی، احساسات، عواطف و شخصیت در میان باشد، باز هم همینطور است!؟
از فرهنگ شناخته شده و منحط غربی دور از انتظار نیست که دختر و پسر خارج از قوانین رسمی و ثبت شده ازدواج با هم زیر یک سقف زندگی کنند، روابط جنسی داشته باشند و حتی دارای فرزند شوند. این نوع زندگی مشترک نه تنها از طرف والدین و جامعه غربی طرد شده نیست، بلکه مورد تایید بوده و به عنوان بخشی از زندگی مدرن به آن مباهات میکنند.
متاسفانه این ریسک بزرگ احساسی چندی است در ایران به صورت نادر و البته در شهرهای بزرگ دیده و شنیده میشود. دختر و پسر بدون در نظر گرفتن اصول شرعی و قانونی، زندگی مشترک خود را همانند یک زن و شوهر واقعی زیر یک سقف آغاز میکنند؛ بدون اینکه از طریق صیغه عقد موقت یا دائم با یکدیگر محرم شده باشند، اسمشان در شناسنامه یکدیگر ثبت شده باشد و سندی را مبنی بر ازدواج با یکدیگر امضاء کرده باشند.
در واقع میتوان گفت؛ سند سفیدی را امضاء کردهاند که هیچ قید، شرط، حق و تعهدی در آن لحاظ نشده و هر کدام از طرفین به راحتی و بدون پذیرفتن هیچ مسئولیتی میتوانند این زندگی مشترک را ترک کنند.
از آنجا که در جامعه ما این نوع زندگی کاملا مخالف با شرع، عرف و قوانین کشور است، به صورت مخفیانه و حتی در بیشتر موارد بدون اطلاع خانوادههای طرفین انجام میشود. البته برخی از خانوادهها با گرفتن ژست روشنفکری از این ایده فرزندانشان استقبال میکنند.
بر همگان روشن است که در صورت از هم پاشیدن این زندگی بیثبات، ضرر اصلی متوجه زن بوده، از لحاظ روحی و جسمی وی را دچار آسیب جدی خواهد کرد.
حال در نظر بگیرید زوجین در این ازدواج دارای فرزند شوند؛ تکلیف این فرزند چیست!؟ اسمش در شناسنامه کدامیک ثبت خواهد شد!؟ مسئولیتش را چه کسی بر عهده خواهد گرفت!؟ و چه آیندهای در انتظارش خواهد بود!؟
روشنفکرنماها علل تمایل جوانان به این نوع ازدواج را مشکلات اقتصادی، بیکاری، بالا بودن هزینههای ازدواج، عدم توانایی بر تهیه مسکن و... عنوان میکنند. با وجود قبول همه مشکلات فوق در جامعه اما باید بپذیریم که در ازدواج به سبک مدرن(!) نیز باید مشغول به کار بود، برای هزینههای مختلف زندگی پول خرج کرد و سقفی که بتوان زیر آن زندگی کرد، تهیه نمود.
پس علت تمایل جوانان به این نوع ازدواج نه تنها مشکلات عنوان شده نیست، بلکه بیبند و باری، عدم پایبندی به اصول دینی، تقلید از زندگی به اصطلاح مدرن غربی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت شرعی و قانونی یک خانواده به عنوان همسر و پدر یا مادر است تا هر زمانی اراده کرد، بتواند به راحتی آن را ترک کند.
اینها همه در حالی است که اسلام ازدواج و انتخاب همسر به شکل شرعی و قانونی را امری بسیار مقدس شمرده و آن را وسیله آرامش روحی و جسمی زوجین و رسیدن به کمال و ثبات خانواده و جامعه قرار داده است و با تعیین کلیه حقوق و حدود از پایمال شدن حق هر یک از زوجین و نیز فرزندان جلوگیری کرده است.
همچنین بالا بودن هزینههای ازدواج و در ادامه هزینه تجملات زندگی، شرایط سخت و دست و پا گیر و... چیزهایی است که خود ما با فاصله گرفتن از دستورات دین به آن دامن زده و زندگی را برای خود و اطرافیان دشوار کردهایم.
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
هر ثانیه صدایت میکنم؛
و تو...
روزی این سکوت را خواهی شکست...
مدتی طولانیست
دلم نه
اما
چشمهایم بارانیست...
همه ما در موقعیتهای مختلف نسبت به افراد دچار شک و تردید شدهایم. این شک و تردید در مرحله اول ممکن است کاملا عادی به نظر برسد و بعد از بررسی دقیق و عاقلانه جوانب موضوع به طور کامل برطرف شود اما گاهی شک و تردید از حالت عادی خود فراتر رفته، تبدیل به یک بیماری در فرد میشود به طوری که وی نسبت به همه کس و همه چیز با دیده تردید مینگرد. این افراد در زندگی شخصی و نیز در روابط اجتماعی با مشکلات فراوانی روبرو خواهند شد.
یکی از موارد شایعی که افراد دچار بیماری شک و تردید شده و مشکلات زیادی را برای خود و دیگران به وجود میآورند، در زندگی زناشویی و شک نسبت به همسر است که چه بسا منجر به گسستن پیوند بین زن و شوهر و فروپاشی کانون خانواده میشود. این امر بین زنان و مردان تفاوتی نداشته و هر دو ممکن است به این بیماری مبتلا باشند.
آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید چه چیزی در روابط یک زن و شوهر باعث ایجاد و سپس رشد این مشکل میشود!؟
اگر زن و شوهر نسبت به هم عشق و محبت واقعی داشته باشند، به طور مسلم به هم اعتماد داشته و هرگز نسبت به هم دچار شکهای دردسرآفرین نخواهند شد اما زمانی که اعتماد بین آنها از بین رفت، عشق و محبت آنها هم ذره ذره رو به زوال رفته و روز به روز از یکدیگر دور خواهند شد.
اگر شما نیز همواره دور از چشم همسرتان یا حتی در حضور وی به سراغ تلفن همراهش رفته و تماسها و پیامکهایش را بررسی میکنید یا وقتی همسرتان برای یک قرار کاری یا دوستانه بیرون میرود علاوه بر حساسیت بر انتخاب نوع پوشش وی، بارها و بارها با او تماس میگیرید یا هنگامی که همسرتان کمی دیرتر از وقت معمول به منزل بیاید، حسابی او را سوالپیچ میکنید یا کارهایی از این قبیل انجام میدهید، زنگ خطر را برای خودتان به صدا در بیاورید زیرا چنین کارهایی باعث میشود وارد حریم خصوصی همسرتان شده و آرامش را از خود، همسر و سایر اعضای خانواده سلب کنید.
اعتماد و احترام متقابل دو اصل بسیار مهم و حیاتی در هر رابطه و به خصوص در زندگی مشترک و تحکیم آن به حساب میآید، شک و تردید میتواند این دو اصل را دچار آسیب جدی کرده و پایههای زندگی مشترک را سست کند.
امروزه تنوع شیوههای ارتباطی از جمله تلفن همراه با ارائه سرویسهای رنگارنگ، اینترنت با امکانات وسیع و ناشناخته(!) و البته استفاده نادرست و افراطی افراد از آنها علاوه بر دور کردن اعضای خانواده به خصوص زوجین از یکدیگر زمینهساز ایجاد شک و تردید بین آنها میشود.
عدم رعایت موازین شرعی و اسلامی در پوشش و کنترل نگاه و نیز در ارتباط بین زنان و مردان یکی دیگر از دلایل زمینهساز ایجاد شک بین همسران در زندگیهای کنونی میباشد.
اما با رعایت موارد زیر میتوان از ایجاد شک در طرف مقابل تا حد زیادی جلوگیری کرد:
- همیشه و در همه موارد صادق باشید؛
- برای همدیگر وقت بگذارید و در مورد اتفاقات و برنامههای روزانه با هم صحبت کنید؛
- برای حریم خصوصی یکدیگر احترام قائل شوید؛
- موازین شرعی را با دقت بیشتری رعایت کنید؛
- اگر قولی میدهید حتما به آن عمل کنید؛
- فقط منافع خودتان را در نظر نگیرید و به خواستههای طرف مقابل هم توجه داشته باشید؛
- به اندازه کافی برای همدیگر وقت بگذارید؛
- به یکدیگر توجه داشته باشید و ابراز محبت کنید؛
- اگر اشتباهی مرتکب شدید، عذرخواهی کنید و سعی کنید دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید؛
و در آخر اعتماد و احترام متقابل را فراموش نکنید.
مراقب باشید؛ این زنگ شاید برای شما هم به صدا در بیاید...
منتشر شده در ماهنامه الکترونیکی بانوی برتر
باید بیشتر بخوانم، ببینم و حس کنم تو را...
شاید این اشک روان
شود آهی
و سپس خنجر تیزی
و رود در عمق دلم
و پشیمانی تو
دگر آن وقت ندارد ثمری
بعد باطل شدنِ
آن همه عشق و تمنا و نیاز
Design By : Pichak |