گاهِ رهایی
بدون تو جهان سامان ندارد
جنون عشق تو درمان ندارد
تمام نالههایم در گلو ماند
چرا هجران تو پایان ندارد؟
جنون عشق تو درمان ندارد
تمام نالههایم در گلو ماند
چرا هجران تو پایان ندارد؟
نوشته شده در جمعه 89/3/28ساعت
1:59 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
اگر پنجرهی چشمانم
همیشه با مهر به رویت گشوده میشد؛
چه میشد؟!
نوشته شده در جمعه 89/3/14ساعت
1:19 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
نمازم بی «تو» طعم ندارد...
آیا شود که امام جماعتم شوی؟!
آیا شود که امام جماعتم شوی؟!
نوشته شده در شنبه 89/3/1ساعت
10:32 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
بهشت را دیگر بدون «تو» نمیخواهم
بدون دانههای انار
بدون گلبرگهای گل سرخ
بدون قایق کاغذی
و بدون روز دوشنبه نمیخواهم
اصلا «تو» خود بهشتی برای من...
پ ن:
حتی اگر یک جهنمی باشم...
نوشته شده در دوشنبه 89/2/27ساعت
11:52 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
کاش در بین گریهها
فرصت فهمیدنت را داشتم...
نوشته شده در دوشنبه 89/2/27ساعت
6:46 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
حالا برای من
«پنج»
از همهی اعداد
مقدستر است...
نوشته شده در سه شنبه 89/2/21ساعت
12:50 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
ستارهی آسمانم
امشب به رنگ توست
به رنگ تنهاییات
که سالهاست
در انتظار پیالهای آب*
ترک خورده...
پ ن:
* گفتند: نمیشود...
نوشته شده در دوشنبه 89/2/13ساعت
6:59 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
کاش دستانم
قطره قطرهی لحظههای بارانیات را
قنوت میکرد
و به اقیانوس دلت میپیوست
پ ن:
و انار متولد شد...
نوشته شده در شنبه 89/2/4ساعت
10:19 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
باشد!
این یکی هم،
سهم «تو»
نوشته شده در شنبه 89/1/28ساعت
10:13 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
در بین های و هوی زندگی
گاهی
نفس کشیدن
به تمام وجود میچسبد...
گاهی
نفس کشیدن
به تمام وجود میچسبد...
نوشته شده در یکشنبه 89/1/22ساعت
8:51 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
Design By : Pichak |