گاهِ رهایی
یادت هست، پرسیدی: غصه داری؟
گفتم: نه
یادت هست، پرسیدی: دلت گرفته؟
گفتم: نه
چشمهایم دروغم را فاش میکرد،
اگر نگاهشان کرده بودی...
نوشته شده در یکشنبه 91/1/27ساعت
11:47 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
نوشته شده در چهارشنبه 91/1/23ساعت
10:29 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
شاید امشب همه چیز را رها کنم
شاید امشب زیر باران از اینجا بروم...
نوشته شده در پنج شنبه 91/1/17ساعت
9:45 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
فقط به خاطر تو بود
همین دیشب
به یمن بازگشتت
از آن ذبح عظیم
نوشته شده در چهارشنبه 91/1/16ساعت
12:49 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
اینجا جایی است که به خاطر ترک حرام خدا باید به همه جواب پس بدهی...
نوشته شده در دوشنبه 91/1/14ساعت
4:38 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
نوشته شده در چهارشنبه 90/12/24ساعت
11:41 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
تمسخر، به خاطر تو
تحمل، به خاطر تو
تو اما نشستهای و فقط نگاه میکنی
تو را به همان تو قسم، قدمی بردار...
نوشته شده در شنبه 90/12/13ساعت
1:56 صبح توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
نوشته شده در پنج شنبه 90/12/4ساعت
9:55 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
نوشته شده در یکشنبه 90/11/23ساعت
10:15 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
غم که آسمانی باشد
میشود مایه زندگی
مثل غمهای تو
روح که بزرگ باشد
میشود شاکر علی کل حال
مثل روح تو...
* رونوشت به خودت
نوشته شده در یکشنبه 90/11/16ساعت
9:59 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |
Design By : Pichak |