سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گاهِ رهایی

فرق علی که شکافت، فرق زمانه هم شکافت...
فراقش چه سخت بود؛
برای آنهایی که می‌دانستند:  
علی، نماز هم می‌خوانده!!!
یتیمان کوفه آن شب، سر گرسنه بر بالین گذاشتند؛
شبهای گذشته، او مرهم زخم جسم و جانشان بود...
و حال خود...
جانش زخم داشت از دردهای روزگار، اما مسرور بود از وصال.
و اما چه کسی باور می‌کرد؟!
وقتی گفتند شیر، زخم جسمش را مرهم است، یتیمان دوان دوان با کاسه‌های شیر؛ لبریز از عشق، پشت در خانه‌اش صف کشیدند.
چه کسی باور می‌کرد؟!

ریز نوشت:
- !!! تعجب نداشت؛ ولی عده‌ای تعجب کردند...
- تو را داریم، چه کم داریم ... علی!
- علی جان! شیعه‌ی واقعی نیستیم ... درست، ولی محبتت ما را کفایت می‌کنه برای اینکه شیعه‌مون کنه...

 


نوشته شده در پنج شنبه 88/6/19ساعت 6:46 عصر توسط ریحانه همدانی(رها) نظرات ( ) |


Design By : Pichak