گاهِ رهایی
شاید برای هر کسی پیش اومده باشه که از خونه قهر کنه؛
می ره توی خیابونها پرسه می زنه، یه مدتی هم روی نیمکت پارک می شینه و ...
تا اینکه شب می شه؛
حالا از عصبانیتش کم شده و فکر می کنه به کار زشتی که کرده و این بچه بازیا؛
فکر می کنه عجب غلطی کرده ، حالا چی کار کنه؟ کجا بره برای خواب؟
کم کم راهش رو کج می کنه به طرف خونه؛ هر چی فکر می کنه می بینه هیچ جا مثل خونه نمیشه و آرامش توی اون رو ( با وجود مشکلاتی که ممکنه داشته باشه ) هیچ جا نمی تونه پیدا کنه ... برمی گرده و خوشحاله از برگشتنش ...
بعضی وقتا هم پیش میاد که با خدا قهر می کنیم ؛ ازش چیزی نمی خواهیم و در عوض به بنده هاش رو می اندازیم، بنده هایی که خودشون غرق نیازند ...
ولی بعد یه مدتی می بینیم که کسی رو غیر اون نداریم ؛
اگه پیش اون نریم، کجا بریم ؟
واقعا کجا بریم؛
جایی که ما خوشحال باشیم از رفتن و اون خوشحال تر از اومدن ما ؟!!
الهی و ربی من لی غیرک
Design By : Pichak |