سلام رهاي عزيز
از حضورت در كلبه ي مجازي ام بسيار مسرور شدم و همچنين از خوندن نوشته هاي پر بارتون .
در مورد سوالي كه در مورد داستان كوتاهم پرسيدي و علت جا زدن نسرين به جاي مهناز
كل داستان اعم از دل نگراني مهناز و جاز زدن نسرين به جاي مهناز پشت تلفن در خط آخر داستان مشخص شده فقط شما آخرين خط داستان رو به همون صوزت كه نوشته شده بخونيد يعني با لكنت زبان كامل چون مهناز تا حالا به علت بيماري لكنتي كه داشته با مرتضي حرف نزده بوده
بي دليل بي دليل هرگز نمي تونيم كاري انجام بديم حتي دوست داشتن رو وما هم براي اين خداوند رو دوست داريم كه خالقي جز او وجود ندارد براي ما./
همين
مال من و حسن!!!
واي که باورم نميشد گرمايي اينچنين را؛بي منت، همه را خريد؛ همهي دلتنگيهايم را، به قيمت حقيقت عشق
neveshtehayetan zibo latifo poor ehsas bood.omidvaram har che zoodter shahede hozoor garmetan bshim
mosaferi ta nakoja.yek lahze tanz vase shoma
عزيز مشتاق ديدار؟
افتخار بديد زودتر آپ بفرمائيد تا ما ديدگان حقيرمون به درب هاي مجازي خشك نشه؟
راستي ممنون كه سر زديد.
اميدوارم در اوج دوست داشتنهايت همه دلها رو دعا كنيد...
شما كه اينقدر سعادتمنديد كه سيمتون وصله به حضرتش همه رو دعا كنيد و بعد از همه من بد رو هم...
در كف دستت اسمم را بنويس تا در قنوت نمازت دعايم كني...
با سلام رهاي گرامي و عزيز
خوشحالم كه مطالب زيباي شما را در خانه مجازيتون هم ميتونم بخونم او بي دليل همه را دوست دارد اين ماييم كه براي دوست داشتن دنبال دليل ميگرديم
شاد باشيد به مهر
او هم تنها كسي است كه بي دليل دوست دارد...
البته اينجور ميگن ! من نه تاييد ميكنم نه تكذيب...