• وبلاگ : گاهِ رهايي
  • يادداشت : بابا آذر
  • نظرات : 3 خصوصي ، 35 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام

    زود بيا

    اپم منتظرت هستم

    به اميد ديدار

    خدانگهدار

    پاسخ

    خواهم آمد...
    خدا بيامرزد
    پاسخ

    خدا اموات شما رو هم بيامرزد...

    سلام.خدارحمتش كنه.

    يه نامه براي اوباما نوشتم . چرا مي خندي؟ بابا جدي مي گم.

    باور نمي كني بيا بخونش..

    پاسخ

    سلام... خب من که نخنديدم... باور مي کنم.
    سلام،پست خوبي داريد،ممنونم از جواب زيبا و پرمغزي كه برام گذاشته بوديد،خوشحال ميشم كه هميشه از نظراتتون بهره مند بشم
    پاسخ

    سلام، لطف داري عزيز.

    سلام!

    خدا رحمتشون كنه!

    خيلي خيلي منون كه بهم سر زدي!

    اينترنتمون قطعه و الان من با كارت اينترنتي وصل شدم كه سرعتش بسي پايينه!

    خلاصه مرسي خوشحالم كردي

    سلام رها

    چه جالب كه شما ايشون و از نزديك ديده بوديد و مي شناختيد: باباآذر!!...

    روحشون شاد

    واقعا نوشتن براي بچه ها يه پاكي و زلالي خاصي مي خواد كه حتماً ايشون داشتن.

    پاسخ

    سلام. ايشون سرشار از صداقت و پاکي بودن...

    سلام

    شما لينك شديد

    به اميد دوستي بهتر

    خداحافظ

    به من گفت:من يك دستم كه اشاره مي كنم به ماه

    به دست خيره نشو...ماه را درياب

    به ماه كه نگاه كردم تصويري جز دست او نبود

    تقديم به دستاني كه نقش ماه بر آن بسته است.

    سهم هر کسي که باشي خوش به حال روزگارش، آخه پاييز و زمستونش ميشه رنگ بهارش..

    سلام

    خاطره ي قشنگي بود

    موفق باشي

    راستي همتبار دچار مشكل شده ؟

    چند روزه براي من باز نميشه چرا ؟

    سلام دوست عزيز

    مطالب وبتون زيباست

    خواهان تبادل لينك با شما هستم

    اگر خواستيد يه سري بهم بزنيد

    به اميد ديدار

    خدانگهدار

    سلام

    [گل]

    دريغا که فصل جواني برفت
    به لهو و لعب زندگاني برفت

    ز سوداي آن پوشم و اين خورم
    نپرداختم تا غم دين خورم

    دريغا که مشغول باطل شديم
    ز حق دور مانديم و غافل شديم

    چه خوش گفت با کودک آموزگار
    که کاري نکرديم و شد روزگار

    نکو گفت لقمان که نا زيستن
    به از سال ها بر خطا زيستن

    هم از بامدادان در کلبه بست
    به از سود و سرمايه دادن ز دست

    جوان تا رساند سياهي به نور
    برد پير مسکين سياهي به گور

    [گل]

    "ما هستيم"
    «تا در عالم شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست "ما هستيم"»

    [گل]

     <      1   2   3      >