گاهِ رهایی
بعضی مطالب را بارها شنیدهایم و شاید حوصله دوباره شنیدنش را نداشته باشیم
اما انسانیم و نیازمند تذکر مدام.
این کتاب هم جدای از واقعی یا غیرواقعی بودنش، تذکر خوبی است؛
برای یاد مرگ و قیامت بودن،
برای خوب بودن و دوری از همه بدیها،
برای استفاده از فرصتها
و برای آدم شدن و آدم ماندن.
#کتابخوانی #سه_دقیقه_در_قیامت
لیوان نوشیدنی پر از یخ را جلویم گرفت و گفت: بخور تا دلت خنک بشه.
آهی کشیدم و گفتم: دل من با این چیزا خنک نمیشه.
وقتی آسمان دلت بارانی میشود،
بیشک نقاشی زیبای خدا درونش نقش خواهد بست...
خوشا روزهای که با لعل لبان تو افطار شود...
بعضی وقتها باید بعضی افکار، رفتارها و عادتهای اشتباهمان را دور بریزیم،
درست مثل بعضی آدمهای اشتباهی که وارد زندگیمان شدهاند...
کاش بهراحتی پاره کردن و دور ریختن عکسهایشان...
کاش بهراحتی پرواز پروانهها...
موقع خوردن نوشیدنی، چشمانش را بست و گفت: واااای انگار طعم بهشت میده.
آنقدر با لذت میخورد که هوس کردم امتحان کنم؛ برای من نه تنها طعم بهشت نداشت، بلکه حتی دوستداشتنی هم نبود.
چقدر تصور آدمها از طعم بهشت و لذتها متفاوت است...
تصور کنید یک ترور اتفاق میافتد و شما خبرش را از رسانهها میشنوید و صرفنظر از نوع شخصیت افراد ترور شده، بسیار متأثر و ناراحت میشوید.
بعد از مدتی که یکی از عاملین ترور دستگیر میشود، به قصد خوشخدمتی و نجات خودش، در داستانی خیالی و ساختگی، اسم شما را میآورد.
شما را به اتهام مسئولیت مستقیم در ترور دستگیر و زندانی میکنند، در صورتی که روحتان هم از ماجرا خبر ندارد.
تا حدود یک سال هیچ دادگاهی برایتان برگزار نمیشود و در بلاتکلیفی کامل در انفرادی به سر میبرید. سپس دادگاه برگزار میشود و سه سال و نیم به طول میانجامد و با اتهامات کذب و شهادت دروغین شاهدان جعلی، نهایتا محکوم به حبس ابد میشوید و در مجموع 15 سال و 64 روز را کاملا بیگناه در زندان به سر میبرید.
چرا!؟
چون یکی از اهداف مهم عاملان، تروریست نشان دادن شما و کشور متبوعتان است.
حتی تصورش هم زجرآور است.
اما این ماجرای زجرآور، کاملا واقعی است...
#کتابخوانی #دادگاه_میکونوس #محسن_کاظمی
مهم نیست آدمها چه شکلی هستند، اخلاق خوب و مهربانی آنها را تبدیل به زیباترین آدمهای دنیا میکند و برعکس...
پن: واقعا دیدم که میگم
مشکل دنیا اینه که بدهکارها همیشه طلبکارن
#دیالوگ_ماندگار
بعضی خاطرهها آنقدر شیرین و دوستداشتنیاند که تا ابد آنها را در گوشهای از قلب و حافظهات نگه میداری تا با هر یادآوری دلت قنج برود و بعضیها آنقدر تلخ که دوست داری آنها را ریز ریز کنی و دور بریزی تا دست هیچ کس به آنها نرسد.
اما او نگاهش به زندگی، آنقدر زیبا و مثبت است که وقتی از او میپرسند: اگه به گذشته برمیگشتین، کدوم قسمت زندگیتون رو تغییر میدادین؟
بدون درنگ جواب میدهد: هیچ کدوم.
Design By : Pichak |