گاهِ رهایی
اینکه دقیقا چند بار توسط ساواک دستگیر، زندانی و شکنجه شده بود را یادم نیست ولی خوب یادم مانده ایمان، استقامت، بصیرت و عشق این مرد بزرگ را؛
که اگر ایمان به هدفش نداشت، هرگز در این راه پر فراز و نشیب و سخت قدم نمیگذاشت.
که اگر استقامت نداشت، با همان اولین لگد، تمام آرمانهایش را رها میکرد و بیخیال مبارزه برای آزادی و آزادگی میشد.
که اگر بصیرت نداشت آنچنان محکم بر سر اعتقاداتش نمیایستاد و با فرقههای انحرافی زمانش همسو میگشت.
و اگر عشق نداشت، هرگز بزرگ نمیشد و کتاب خاطراتش چنین خواندنی.
مابعدالتحریر: کتاب را به توصیه استاد یامینپور (قبل از ارتداد) و البته از روی طاقچه برداشتم و خواندم.
گاهی هم نذر کنیم و یک کتاب خوب بخوانیم،
بیشک تجربه لذتبخشی خواهد بود.
#تجربه_نوشت
#کتابخوانی
کاش هرگز جانت را به خاطر ما انسانهای قدرناشناس بر کف دستانت نمیگرفتی و سالهای باارزش عمرت را در میدانهای نبرد نمیگذراندی.
کاش کمی، فقط کمی، نسبت به ناموس وطنت بیتفاوت بودی و میگذاشتی داعشیها بیایند و با دستان کثیف و اعمال پلیدشان چشمان غبارگرفتهمان را باز کنند.
کاش آرمان و نگاهت آنقدر بلند نبود که ما آدمهای کوتهفکرِ سطحینگرِ منفعتطلب هم میتوانستیم کمی، فقط کمی تو را بفهمیم.
با نگرانی پرسید: انگار حالت خوب نیس، چیزی شده؟
جواب دادم: درد دارم.
با نگرانی بیشتری گفت: وااای چرا؟ کجات؟ قرص بیارم؟
گفتم: نه، آخه درد روحم با قرص خوب نمیشه.
پوزخندی زد و با بیتفاوتی رفت.
گاهی محبت و توجه عدهی کمی، از محبت هزاران نفر برایم ارزشمندتر و کارسازتر است.
خیلی دردناک است وقتی تو مرا فراموش کنی
ولی درد خیلی بزرگتر آن وقتی است که من تو را فراموش کنم.
با انسان نادانی که ادعای دانایی میکند، تحت هیچ شرایطی نباید بحث کرد.
#تجربهنوشت
گفت: در ایران یک نانی هست شبیه پلاستیکهای حبابدار.
هیچوقت از این زاویه به نان لواش نگاه نکرده بودم.
#کلاسنوشت
تلفیقی از اشک و لبخند در زندگی اولین زن اتمی ایران که همپای همسرش در کنار مردم ماند در غم و شادی و در سختی و راحتی
#کتابخوانی
برای خلاصه کردن کتاب «ملت عشق» همین یک جمله کافی است: عمری که بیعشق بگذرد، بیهوده گذشته.
مابعدالتحریر: شاید روزی بگردم و الیف شافاک را پیدا کنم.
#کتابخوانی
Design By : Pichak |